ناگفته های پنهان زندگی

آخرین مطالب

بدغذایی

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۹ ب.ظ

بدغذایی آدرین واقعا برام معضلی شده. خیلی ناراحتم. خیلی غصه میخورم. خیلی حسودیم میشه به مامانایی که بچه هاشون راحت غذا میخورن.

حتی حاضر نیست غذا رو امتحان کنه. اصلا لب نمیزنه. همه میگن از شیر بگیرش خوب غذا بخوره. ولی اصلا دلم نمی یاد. خیلی وابسته به شیره. چون منم نصف روزو نیستم و در نبود من همش دنبال شیر میگرده دیگه دلم براش میسوزه وقتی زار میزنه شیر میخواد نمیتونم بهش ندم.

شیر خوردن یکی از راههاشه برای اینکه پیش من باشه. همش میگم کاش حداقل سوپ میخورد میتونستم مواد مغذی تو سوپش میکس کنم و به خوردش بدم. نه سوپ میخوره نه شیر پاستوریزه نه شیر خشک نه ماست نه پنیر نه کره نه عسل نه حلوا شکری نه خورشت. پلو هم فقط پلو سفید.

میوه هم فقط خیار میخوره و مقدار کمی سیب. البته سیب زمینی سرخ کرده میخوره ولی نمیشه همش بهش سیب مینی بدم. هفته ای که نوبت مامانم اینا هست که بچه رو نگه دارن فقط بهش سیب زمینی میدن میگن خب بزار بچه هرچی دوست داره بخوره.

خب اینطوری که هیچ ماده غذایی بهش نمیرسه. کرج که بودیم پسر خواهرشوهرم همه چی رو با ولع میخورد انقدر حسودیم میشد وقتی میدیدم برای موز چه دست و پایی میزنه داشتم آتیش میگرفتم دلم به درد می اومد که بچه من اصلا غذا نمیخورد و بچه اون انقدر تپل مپل و درشت بود. همه لباسایی که براش میخرن بزرگتر از سنش براش میخرن درصورتیکه من معمولا سایز کوچکتر از سنش براش میخرم.

خیلی غم انگیزه واقعا.

دیشب نزدیک بود اشکم در بیاد وقتی دیدم غذاشو نمیخوره و فقط پخش و پلا میکنه روی زمین. خیلی خودمو کنترل کردم که دعواش نکنم. کلا دعواش نمیکنم معروفم به اینکه مامان مهربون و آسون گیری هستم. ولی دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.

مشکل بی خوابیشو حل کردم. یکی از همکارام پیش یک نفری میبره بچه شو که طرف پزشک نیست ولی نمیدونم از کجا اطلاعات زیاد داره و مثل مطب دکتر ویزیت باید بدیم تا بتونیم باهاش ملاقات داشته باشیم یادمه بهم گفته بود این آقاهه در مورد بیخوابی بچه ها گفته بود مادر باید قبل از خواب 3 تا 5 تا خرما بخوره بعد به بچه شیر بده. اون بچه تا صبح راحت میخوابه.

راستش از سر ناچاری گفتم این راه روهم امتحان کنم ضرر که نداره .

در کمال ناباوری دیدم بچه خوب خوابید البته نه اینکه تا صبح بخوابه. ولی تعداد دفعاتی که بیدار میشه و شیر میخوره خیلی کمتر شده و من تقریبا میتونم خوب بخوابم. خیلی بهتر شده. جوری که الان تو اداره احساس کم خوابی ندارم خدارو شکر.

حالا از صبح به همکارم زنگ میزنم که بپرسم راجع به بدغذایی بچه راهکار اون آقا چی بوده نمیدونم چرا همکارم جواب نمیده شاید امروز مرخصیه نمیدونم.

کاش یه راهکار برای اونم داشته باشه.

برای پسرم به توصیه دکترش شربت آرجیتال خریدم و روزی 5 سی سی بهش میدم جهت افزایش قد.

امیدورام تاثیر مثبت داشته باشه و پسرم رشد قدی مناسب داشته باشه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۰۴
پرنسس معتمد

نظرات  (۱۵)

۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۲:۰۱ مژگان از گرگان

سلام عزیزم. در مورد بد غذایی نگو که منم داغونم از این بابت! یه لقمه غذا به دخترم میخواد بدم هزار ادا و اطوار و بازی و... در میاره! یعنی دندونامو فشار میدم به هم از بس حرص میخورم!

میدونی چی آدمی بیشتر عصبی میکنه؟ اینکه می بینی یه نفر تو فامیل بچه ش هنوز قاشق سمت دهنش نبردی دهنش رو باز میکنه!!!

پسر جاریم ماشاالله از اون دسته دوم بچه هاست! فقط بهش میگه پارسا بیا سوپ بخور. پارسا بیا ناهار. بیا شام. بیا میوه. بیا آبمیوه! بچه میاد میشینه دهنشو باز میکنه تا آخرین قاشق غذاشو میخوره. اینقدرم هم آروم و حرف گوش کنه که حد نداره! تازه جاریم شاغل هم نیست! همش به همسرم میگم من اگه جای مریم بودم به جای یکی ده تا می آوردم! از بس بچه ش بی اذیته! حالا من به زوووور باید به نیان غذا و... بدم! البته خدا رو شکر نیان میوه دوست داره و تقریبا مقاومت نمیکنه برای نخوردن!

در کل همه ی مامانا همین داستان رو دارن! اونایی که ندارن استثنا هستن که واقعا خوشا به حالشون.

با دکتر مشورت کن تو آب یا شیرش قطره ویتامینی مکملی چیزی بریز.

راستی شنیدم سویق هم برای وزن گیری بچه خوبه البته اگه بتونی به خوردش بدی!

پاسخ:
سلام کجا بودی ؟ چرا خبری ازت نبود؟
خوش بحال مامان پارسا. بچه من هم شیطونه هم اذیت کنه. هم بدغذاست هم کم خوابه. هم نق نقوئه. یه لحظه بهم مجال نمیده. اصلا خودش سرگرم نمیشه همش تو دست و پامه.
نیان که ماشالله تپل مپله. بنظرم رشدش هم خوبه. آدرین پدر منو دراورده.
قطره ویتامین و آهن بهش میدم. سویق رو منم شنیدم. اما نمیدونم میتونم به خوردش بدم یا نه.
دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم.

سلام جالب بود اون آقایی که ویزیت میکنه اما پزشک نیست خب اگه این طوره شما هم بچه رو ببر پیشش

تو تهران هستن ایشون ؟

پاسخ:
سلام. نه عزیزم تهران نیستن. مثل اینکه طب سنتی خونده اون آقا.

دوست عزیز در مورد نگرانی از بدغذایی کودک ، تنها مادر دنیا نیستی و قطعا این توصیه رو شنیدی که بذلر هر چی دوست داره بخور ! اما اصلا برات قابل قیول نیس 

پسر من تا ۱۰ ماهگی بالای متوسط نمودار رشد بود ! بعد یهو افتاد تو سراشیبی و بغیر از شیر خودم لب به هیچ چی نمیزد ! تا ۲۷ ماهگی شیر خودمو خورد ! 

اگه خیلی لطف میکرد روزی یک لیوان شیر میخوزد !! عین آدرین میوه هم خیار 

یادمه برا تشویقش حتی  موز رو آغشته به شکلات میکردم بازم نمیخوزد ! 

یعنی لاغرررررر مردنی بود ! دکترش یه بار یه حرف جالب بهم زد ! گفت انقدرربه فکر وزن گیری بچه هستی ، مگه میخوای گاو پروار کنی ؟ راحتش بذار کم کم خودش عادت میکنه ! و واقعا هح از روزیکه تصمیم گرفتم لقمه‌هاشو نشمارم ، هم بچه راحت شد ، هم من ! در ضمن وقتی هم از شیر گرفتمش ، اقعا اشتهاش بهتر شد ! الانم مدتیه با دردسر اضافه وزن و ورزش و رژیم و اینا درگیریم ! یعنی میخوام بگم لذت ببر از لحظه‌هاش و فکرتو اذیت نکن ، میخوره یواش یواش عادت میکنه

پاسخ:
سلام مریم جان. وقتی آخرش گفتی الان درگیر اضافه وزن و رژیمشی خیلی تعجب کردم. چه جالب. راستش خودمم بعضی وقتها اصلا حوصله کل کل کردن ندارم و بهش غذا پیشنهاد نمیدم خودش ازم تقاضای غذا میکنه. مثلا دیشب بچه بغلم بود رفتم تو آشپزخونه ماهی که برای ناهار سرخ کرده بودم و اون موقع کاملا سرد بود روی گاز توی بشقاب بود دیدم به ماهی اشاره میکنه یه ذره برداشتم گذاشتم دهنش با چه اشتهایی اون ماهی سرد رو میخورد تا آخرش هم خورد خودم شاخ درآورده بودم. حالا اگه قصد میکردم بهش غذا بدم محال بود لب بزنه. خودمم میدونم باید بیخیال باشم فقط میترسم رشدش بسوزه و از همسن و سالاش عقب بمونه.
۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۹ قصه عشق ما

سلام پرنسس

برای بچه ها این چیزا طبیعیه... یه کم غذا رو تزیین کن یا مثلا دستاتونو بشورین باهم پوره سیب زمینی رو قلقلی کنین به هوای بازی کردن بخوره...من نمیدونم کوچولو چند وقتشه اما شیر خیلی تاثیر داره . درختر من چون وابسته به شیر بود وقتی از شیر گرفتم غذا خور شد

پاسخ:
سلام عزیزم. الان پسملی 17 ماه و نیمشه. میخوام تا دو سالگی بهش شیر بدم. ولی اگه بدغذاییش همچنان ادامه داشت شاید تو عید که میشه 21 ماه از شر بگیرمش.

ناراحت شدم چون خودم بچه دارم بعضی روزا که کم غذا میخوره اصلا ذهنم مشغوله چقدر برات سخته 

اگه از همون دکتر پرسیدی اینجا هم بذارانشاالله که خوراکش عالی میشه و با ولع بخوره

پاسخ:
آخ مهتاب جان این بچه همه چیزش سخته. الان دوباره خوابشم به هم ریخته. من تمام شب بیدارم. صبح زود هم می یام اداره. تو اداره هم یکسره دارم کار میکنم برمیگردم خونه بچه دائم آویزونه منه. به هیچ کاری نمیرسم. خونه نامرتب ظرفها نشسته. غذا هم نمیرسم درست کنم. شوهرم اصلا کمک نمیکنه تازه غرغر هم میکنه که چرا خونه انقدر به هم ریخته ست. چرا غذا نداریم. دیگه واقعا کم آوردم. هیچ زمانی تو زندگیم انقدر خسته نبودم. راستی من هم عضو کانالت هستم و میخونمت.
۱۱ دی ۹۸ ، ۰۸:۳۳ مژگان از گرگان

سلام مامان خانوم خوبی؟ خیلی کم پیدایی؟!؟!؟!؟

پاسخ:
خوبم عزیزم. یعنی در کمال تعجب هنوز زنده ام.

خوشحال شدم تو کانال هستی 

هر دوره درگیری داریم بیشترین معضل کمبود خوابه واقعا  چون سرکار میری پسرت نمیبینت بهت میچسبه فقط باید صبوری کرد باهاش اگه همسرتم یکم همراهیت میکرد درگیر خونه و آشپزی نمیشدی

 

پاسخ:
دقیقا همینه. همسر جدیدا کمک میکنه ولی خب بازم برام سخته.

بهترین روش برای هر چیز برخورد بدون استرسه ، خودت باید آرامش داشته باشی تا بتونی به دیگران هم آرامش بدی !

پاسخ:
حق با شماست. ولی خب وقتی بچه غذا نمیخوره آدم ناخودآگاه ناآروم میشه.
۱۷ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۲۴ shamim123.blogfa.com

سلام عزیزممم چقد دلم برات تنگ شده بود...چطوری؟گل پسر چطوره؟

چن وقتشه الان؟

من هر چی در مورد بد غذایی بگم نه باور میکنی نه اجرا میکنی.سکوت پیشه میکنم.

خودت روبراهی؟شوهرت چطوره؟خونه جدید رفتین؟اوضاع خوبه؟

 

پاسخ:
سلام عزییییییییییییییزم. منم دلم برات تنگ شده بود. خوبم بد نیستم. تو چطوری؟ راستش همه پستهاتو میخونم. وقت ندارم بخدا حتی برات کامنت بزارم.
پسرمم الان 22 ماهشه. خوبه بد نیست. هنوز از شیر نگرفتمش. راستش حوصله ندارم. حق داری از تنبلیمه. ولی واقعا بچه م بدلجه.
شوهر هم بد نیست. خونه جدید که خیلی وقته اومدیم. بیشتر از 2 ساله تو خونه خودمونیم.
خیلی وقت بود وبلاگمو باز نکرده بودم بخاطر همین دیر جواب دادم ببخشید عسیسم
۳۰ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۲۸ بـانـوی بــرفی

 سلام عزیزم 

خوبی؟

چرا نیستی!!!؟؟؟

سال نو مبارک 

پاسخ:
سلام عزیزم. خوبم.
تو خوبی؟ بخدا وقت ندارم اصلا.
سال نو تو هم مبارک عزیزم. واقعا دلم برای همه تون تنگ شد.

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۳ بـانـوی بــرفی

عزیزم بیا یه کانال بزن هر موقع دلت خواست بنویس 

اونوقت بیشتر بهت دسترسی داریم😂

دلت خوش هر جا که هستی❤❤

پاسخ:
من راستش نمیدونم چرا تلگرامم باز نمیشه. از طرفی اگه کانال بزنم فکر کنم همسر متوجه بشه. نمیخوام بفهمه.
قربونت برم عزیزم. این کرونای لعنتی تموم بشه فکر کنم همه مون حالمون خیلی بهتر بشه.

سلام عزیزم  بجز این پست، جوابت ب کامنتا رو خوندم

فقط دلم میخاد وضع بچه داری منو هم بدونی، تو شرایط سخت، دونستن وضعِ یک همدرد مرهمِ

دو سه خط از بچه داری ام  ولی خیلی طولانی بود پاککردم اگه اجازه بدی تا چند روز دیگه هر وقت فرصت شه تو وبلاگ خودم پست میذارم شاید کسی دیگه هم بخونه و دلش به اینکه تنها بدبخت عالم نیست، خوش شه

 

و اما بخدا نمیدونی چقدر از خوندن حس و حالت نسبت ب شوهر مات و مبهوت و ناراحن شدم

نباید اینطور میشد، نگو الان داره جبران میکنه، بگو اون وقتی که پیشم احترام داشت، کاذب بود،، خودش با دستای خودش زد ترکوند، 

هر کی به حد ظرفیت و خلقت خودش ، خوشه یا معذبه، امیدوارم این حس و حال تلخ ات بخاطر شدت مساله نبوده باشه،

دلم میخاد اگر دختر داشتم طوری پرورشش میدادم متکی به خود و بااعتماد بنفس باشه و استقلال مالی داشته باشه، نمودار زندگی سینوسیه، یه روز اوج، یه روز سقوط، برا همه توهمه جای دنیا همچینه، اگر دختر داشتم و اینطور مثل تو بار میاوردم میتونستم با خیال راحت به جامعه بسپرمش،جواب های باید هوی باشه، نه تحمل و دم نزدن و نیاز و بهونه های مسخره ای از شخصیتای ضعیف و بی پشتوانه

خیلی خیلی متعجب و متاسفم که زندگی ای که میتونست مایه ی  امنیت و ارامش  روحی ات باشه انقده تو ذوقت زده و از هدف ازدواج دور موندی و داری اینجوری مقابله میکنی تا گلیم خودت از اب بکشی،،تو خصوصیات شخصی ای داری که هر زنی باید داشته باشه

باید بدونی داشتنِ پسر بچه ی بدقلق قطعا تو کم صبر شدنت موثر بوده

زندگی من از روزی ک بچه اومد خراب شد انگار تاولها میترکه و زخمها اشکار میشه و میسوزونه

چون واقعا دیگه فرصت نمیکنم صبر کنم

مصلحت بچه تنها هدف زندگیمونه و تمام

پاسخ:
دقیقا با همه حرفات موافقم
زودتر این پست در مصائب فرزند رو بزار تا بخونم بلکه امیدوارم شم تنها نیستم
قربونت برم عزیزم

پرنسس جون بیا تو وبم پست ( دور همی زنان ستمدیده)

امید کامنت داده ازت سوال داره بیا بخون جواب بده

جون سیبیلام قسمت میدم حالا بعده عمری یه مرد پیدا شده یه راهنمایی هایی بما کرده 

تو هم جواب شو بده

هم جوونه هم با شرف هم کمال گرا! بحث بیراهه نمیره ، احتمالا خیلی نتیجه بخش باشه

حالا بیا جواب کامنتشو وب من بنویس

اگر نیاز به سوال جوابای بیشتر بود برا راحتی کار، ادامه شو تو وبلاگ خودت بنویس

 

هم اون به نتایج برسه هم شاید افق دید تو رو وا کنه هم ما بخونیم برا کسب تجربه

آ قربونِ دِتِر، نازِ دتر، جانِ دتر، 

البته اگه مطلب گفتنی داری اگه دوس نداری سفره دلتو وا کنی که هیچ

عزیزمی

پاسخ:
سلام عشقم
خوبی؟
خوندم وبتو. چشم عزیزم
می یام
بوس بوس بوس
۲۴ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۰ مژگان از گرگان

سلام پرنسس جان. دیگه خیلی خیلی کم پیدا شدیا! تو آذر 98 گیر کردی

پاسخ:
سلام عزیز دلم. نه دیگه الان اومدم تبر ماه.

سلام. خوبید؟ خیلی دلم برا نوشته هاتون تنگ شده کاش دوباره مینوشتید

پسر گلتون خوبن؟

پاسخ:
سلام عزیزم. مرسی که بهم لطف داری. یه پست بلند بالا گذاشتم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی