کمک
چرا؟ چرا؟ چرا من نمیتونم اسم انتخاب کنم. نی نی م حدود 2 ماه دیگه می یاد من هنوز براش اسم انتخاب نکردم. تقصیر همسر هم هست اونم از هیچ اسمی خوشش نمی یاد. منم همینطور.
اگه دختر بود هر دو از اسم سلنا خوشمون می یاد صد در صد میگرفتیم سلنا. ولی نی نی گلم پسره. چرا هیچ اسم پسری قشنگ نیست از نظر من؟؟؟؟
دوستان عزیز یه لطفی بهم بکنین چند تا اسم پیشنهاد بدین باشد که مورد پسند واقع شود.
واقعا دیگه کم آوردم.
راستی هوا چقدر خوب شده امروز. یه چند روزی بود به شدت بارون می بارید. هوا هم خیلی سرد بود. امروز رنگ آفتاب رو دیدیم. دمای هوا هم بالاتر رفته. هوا بهاری شده.
ما خونه قبلی که بودیم پیاده روهای کوچه مون پر بود از درخت نارنج. بهار که میشد بوی عطر بهار نارنج مستم میکرد.
من عاشق بوی بهار نارنجم. اصلا ازش سیر نمیشم. یادمه با یکی از همسایه هامون که اونم تو ادره همکارمه میرفتیم پیاده روی و از بوی عطر بهار نارنج لذت میبردیم.
چقدر دلم برای اون روزا تنگ شده.
این خونه با وجودیکه کنارمون یه پارک کوچولو سرسبز و خوشگل هست ولی دریغ از یه دونه درخت نارنج.
هر دفعه از خونه میرم بیرون هی بو میکشم ببینم بالاخره میتونم بوی بهار رو حس کنم.
متاسفانه نیست. ولی خب تو اداره مون درخت نارنج داریم میتونم کمبودهامو اونجا جبران کنم.
هنوز خیلی احساس سنگینی ندارم. همیشه میشنیدم که خانم باردار احساس سنگینی زیاد داره و نمیتونه راحت راه بره.
من هنوز احساس سنگینی ندارم. راحت هم راه میرم. ولی عمدا نمیخوام زیاد خودمو خسته کنم بخاطر همون طول س.ر.و.ی.ک.س.م
فردا نوبت سونو بررسی بارداری دارم. برم ببینم نی نی م قد و وزنش چقده. و شرایطم کلا چطوریه.
تو آپارتمانمون فعلا با یک عدد همسایه. همون طبقه بالای ما که بچه هاش رو اعصابن، خوش و بش کردم . یعنی روی خوشمو نشون دادم بخاطر اینکه با هم سوار آسانسور شدیم نمیتونستم اخم و تخم کنم.
برای سیسمونی هم یه تخت و کمد دیدم خوشم اومد هنوز سفارش ندادم ولی باید سفارش بدم.
یه ست بیمارستانی و یه دست لباس به همراه سرهمی هم گرفتم.
نمیدونم آغوش چقدر کاربرد داره. ولی یه ست دیدم از کالسکه و کریر و ساک بچه و روروئک و آغوش دیدم قشنگ بود میخوام بخرم ولی نمیدونم آغوش به دردم میخوره یا نه. مامانای عزیز خواهشا تجربیاتتونو در این زمینه در اختیارم بزارین.
راستی فرش اتاق کودک که جزء سیسمونی نیست. فکرکنم اینو باید بابای بچه زحمت بکشه بخره.
چون سیسمونی که مامان بابام میخرن. راستی خانواده همسر چه وظیفه ای دارن تو این قضیه؟ من نمیدونم. باید چیکار کنن؟ نمیشه اونها اصلا به زحمت نیفتن و تمام خرج و مخارج و زحمتها گردن خانواده دختر باشه. والا. گیر آوردن مارو.
بعدشم اینکه نمیدونم پسرم چه شکلیه. هیچ تصوری از قیافه ش ندارم. یه ذره کم طاقت شدم دلم میخواد زودتر ببینم پسرکمو.
اوه چرا اسم نداره بچه م؟؟؟؟
شبها خیلی خوب نمیخوابم. ولی روزها بعد اینکه از اداره میرم خونه انقده خواب دارم وقتی هم میخوابم خیلی عمیق و راحت میخوابم.
دلم یه پیاده روی میخواد اونم شبها اونم تو این هوا اونم با همسر. ولی خب نمیشه . نباید خودمو خسته کنم.
تو اداره دستشویی رفتن خیلی سخته. توالت فرنگی داریم ولی کثیفه نمیشه ازش استفاده کرد.
همه اطرافیانم که باردار بودن زایمان کردن و نی نی شونو دیدن. من از همه عقبترم. نمیخوام. البته الان یک عدد همکار دیگه م هم بارداره اون از من عقبتره.
میدونم مسابقه نیست. ولی خب من دوست داشتم منم زودتر 9 ماهم تموم میشد و آزاد میشدم.
هر روز کپسول ازونیوم 40 رو قبل از صبحانه میخورم. اگه نخورم سوزش معده نمیزاره زندگی کنم.
چند بسته پوشک باید برای بچه بخرن مامان اینا؟
خودم برای بیمارستان چه لباسی باید ببرم؟ موهامو کی رنگ کنم؟ تا قبل از زایمان نمیخوام موهامو رنگ کنم. نی نی تشریف فرم اشدن بعد میگم خواهرم بیاد خونمون موهامو رنگ کنه. ولی میترسم بوی رنگ مو نینی مو اذیت کنه.
چرا من همیشه گشنه ام؟
همین الان غذا خوردم بازم ضعف دارم. فعلا 64 کیلو هستم قبل از بارداری 57 بودم. نمیدونم این دو ماه آخر چقدر قراره اضافه کنم.
ولی کلا خدارو شکر خیلی افقی عمودی رشد نکردم فقط شکمم بزرگ شده اونم نه خیلی زیاد.
نی نی م فکر کنم خست هشد. هی تکون میخوره. برم یه ذره نازش کنم بچه م آروم شه. راستی من اصلا باهاش حرف نمیزنم. حوصله ندارم.