ضامن
بالاخره رفت دنبال وامش. 3 تا ضامن میخواد. اولیش که منم. دومی و سومی که همکاراشن.
یکیش هم شناسنامه هم کارت ملیشو گم کرده . تازه میخواد بره دنبال صدور مجدد کارت ملی و شناسنامه اش.
یکی دیگه دسته چک بهش نمیدن چون برگه های چکشو معلوم نیست کجاها داده و چقدر بدهی داره و ....
قرار بود بره دنبال دسته چک که دیروز اومد به همسر گفت بخاطر اینکه خانمش راضی نیست ضامن بشه (گویا قبلا قول داده بود که ضامن کسی نشه) نمیتونه ضامن بشه. خب پس یه ضامن کم داره.
دیشب به من میگفت پدرت چرا نمی یاد ضامنم بشه؟
گفتم تو روت میشه این حرفو بزنی؟؟؟ تو نبودی اون همه تو روش بهش بی احترامی کردی؟؟؟؟؟ کلی بی ادبی کردی؟؟؟
و از اون موقع کلا قطع رابطه این؟؟؟؟؟ حالا پررو پررو توقع داری بیاد ضامنتم بشه؟؟؟؟؟
گفتم پدر خودت چرا نمی یاد ضامنت بشه؟؟
میگه حقوقش پایینه. بانک قبول نمیکنه/
میگم به عموی پولدارت بگو بیاد ضامنت بشه.
گفت اون که ضامن بچه خودشم نشد.
گفتم بگو شوهر خواهرت بیاد .
میگه اون که تو کرجه. نمیتونه بیاد.
بهش گفتم موقع مهمانی رفتن و مهمانی دادن که میشه فک و فامیل و دوست و آشناهای شما حد و حساب ندارن. فقط با خواجه حافظ رفت و آمد ندارین دیگه.
موقع وام گرفتن و ضمانت وام که میشه کلا هیچ کسو ندارین. همه یه جورایی مشکل دارن.
گفت خب خواهر تو چرا نمی یاد ضامنم بشه؟؟؟
گفتم موقع اش که میشه ادعای شما ک.و. ن خر رو پاره میکنه که ما فلانیم ما فلینم ما تارک دنیا نیستیم ما با همه در ارتباطیم ما فامیلا همدیگه رو تنها نمیذاریم. چپ و راست تعارف برای هم تیکه پاره میکنین. شب و روز خونه همدیگه ولو این.
اینجور مواقع همه خودشونو میکشن کنار تازه یاد فامیلای من می یفتی/؟؟؟؟؟
کور خوندی. وام توئه خودتم باید ضامن پیدا کنی. رو فامیلای من اصلا حساب نکن.
فامیلای تو موقع زحمت دادن فقط فامیلن جاش که برسه موقع کمک کردن که بشه هیچ کدوم به هیچ دردی نمیخورن هیچ خیری به آدم نمیرسونن.
گفت خب ما منفعت طلب نیستیم با مردم بخاطر منافعشون معاشرت نمیکنیم.
گفتم تو پول پرست مادی دیگه از این حرفا برای من نزن. حنات پیش من یکی رنگی نداره . اگه یه نفر باشه تو دنیا که زندگیش بر مبنای پول پرستی و فرصت طلبی بنا شده باشه اون تویی. حتی انقدر سیاست هم نداری تو ذهنت این افکار خبیثانتو نگه داری تو هر بحث و مجادله ای همه رو به زبون می یاری.
تو برای من جانماز آب نکش.
والا بخدا. آدم چقدر میتونه پررو باشه.
فعلا که من آب پاکی رو رو دستش ریختم. بذار بره جلو این و اون گردن کج کنه تقاضای ضمانت بکنه بفهمه وام گرفتن و پول جمع کردن و خونه خریدن به این راحتی ها نیست. اگه تا الان مفت نشسته تو خونه بابام، لطف پدر و مادرم بوده.
که چپ و راست به من نگه پدر و مادر تو که مارو ساپورت نمیکنن.
نمک نشناس پررو.
خب از نق زدن که بگذریم عارضم خدمتتون که ....................
دارن می یان. دارن می یان. دارن می یان.
امشب راه می یفتن. فردا صبح اینجان. با قطار می یان.
باز ما 4 روز تعطیل شدیم و بارشونو بستن دارن می یان.
ما هم که باید در خدمت باشیم. منم از اول هفته قیمه درست کردم انداختم تو فریزر. والا. کی حال داره آنلاین غذا درست کنه. البته این تازه شد یه وعده. برای وعده های دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم؟ البته امیدورام زیاد مزاحم ما نباشن بیشتر برن خونه مادربزرگه. فعلا که فردا صبح میرن اونجا. علتشم اینه که من فردا سر کارم. بعله. وگرنه پا میذاشتم رو تخم چشامون.
اوه اینم که نق شد.
چی بگم که شبیه نق زدن نباشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه نق بزرگ دیگه هم دارم. ولی چون یه نامه فوری دارم باید برم بزنم فعلا نمیتونم راجب اون نقه صحبت کنم.
ایشالا فرصتهای آتی.