اصول مهم زندگی
یه چند وقتی هست که دو اصل مهم رو تو زندگیم رعایت میکنم. حداقل سعی میکنم رعایت کنم و اتفاقاً باعث شده خیلی راحتتر و آرومتر زندگی کنم. الکی حرص نمیخورم. بیش از حد فکر نمیکنم. بیشتر تو لحظه زندگی میکنم. توقع از هیچ کس ندارم. به خودم متکی هستم. برای هیچ چیزم خودمو ناراحت نمیکنم.
این دو اصل اینها هستن:
1- آدمهای موفق همیشه دو چیز بر لب دارند: لبخند و سکوت.
لبخند حلال بسیاری از مشکلات است و سکوت روشی است برای دوری از مشکلات بیشتر.
2- برای آدمی که میفهمه هیچ توضیحی نیاز نیست و برای آدمی که نمیفهمه هر توضیحی اضافه ست.
خیلی وقتها خیلی جاها این دو اصل باعث شده با آرامش از کنار خیلی از مسائل بگذرم. بحث الکی نکنم. خودمو اذیت نکنم و آرامشمو از دست ندم.
راستی یه اصل دیگه هم هست که یه جایی خوندم. انگلیسیه. عین همون جمله رو مینویسم
nothing can disturb my peace of mind.
تقریبا هر روز با این 3 اصل روبرو هستم. و باورتون نمیشه چقدر بهم کمک کردن.
در مورد خونه هم هنوز هیچ کاری نکردیم. منم دیگه حرفشو نمیزنم. نمیدونم شاید اینطوری بهتره.
میدونم آدمی هست که تحت فشار هیچ کاری رو انجام نمیده. باید خودش بخواد و انجامش بده.
این وسط من فقط دارم خودمو خسته میکنم و ممکنه باعث بشم از کوره در بره و چیزی بشه که نباید بشه.
فعلا تکنیک سکوت رو در پیش گرفتم. یا میره دنبالش یا نمیره.
هیچ کس فردا رو ندیده. خدارو چه دیدین؟ یه وقت عمرش زود تموم میشه و شرش برای همیشه کم میشه و مشکل خونه هم حل میشه. شایدم زنده بمونه و خودش بره دنبال خونه. شاید هم زنده بمونه و نره دنبال خونه.
هنوز نمیدونم چه اتفاقی می یفته. فقط میدونم من تمام زورمو زدم. به اندازه کافی متذکر شدم و رو مخش بودم.
دیگه بیشتر از این جایز نیست.
برای خونه خریدن 4 ماه پیش 50 تومن پولشو گذاشته بود یه بانکی که بتونه 50 تومن دیگه وام بگیره. برای گرفتن وام باید 3 تا ضامن داشته باشه. گزینه اولشم متاسفانه منم. یعنی ضامن اولش منم که باید نامه کسر از حقوق هم بیارم.
با وجودیکه نوبت وامش شده هنوز نرفته دنبال وامش.
مطمئنا اولین قدم برای خونه خریدن اینه که وامشو بگیره. یه مدت خیلی بهش فشار آوردم که بره دنبال وام. ولی همش امروز فردا میکنه.
از یه طرفی واقعا دلم نمیخواد ضامن اولش بشم. از طرف دیگه اگه وام نگیره پول کم می یاریم و نمیتونیم خونه بخریم.
پس این تعلل کردنش برای وام گرفتن زیاد اذیتم نمیکنه. اگه بره دنبال وام که خب چه بهتر. استارت خونه زده میشه.
اگه نره دنبال وام ، خخب من مجبور نیستم ضامنش بشم. خب پس هر دو حالتش خوبه.
و اما از اونجاییکه با تمام وجودم به قانون کارما اعتقاد دارم مطمئنم که نمیتونه قسر در بره. و تمام اعمال خبیثش یه روزی بهش برمیگرده. حالا اون روز یا من هستم و با چشم خودم میبینم و راحت میشم. یا من نیستم پیشش که ببینم که در اینصورت هم چون از زندگیم رفته بیرون مطمئنا شراط خیلی خوبی دارم.
میبینین زندگی هر طوری پیش بره میشه خوب یا بد تفسیرش کرد.
بابا همه اینا میگذره و یه روزی تموم میشه. حتما یه علتی داشته که خدا این آدمو سر راهم قرار داده. اولا مطمئن بوده که از پس این ادم و چالشهای زندگی با این آدم بر می یام دوما از حق نگذریم حضورش باعث شده خیلی چیزا یاد بگیرم. من از وقتی با این آدم آشنا شدم و تو زندگیم اومد خیلی خیلی آدم بهتری شدم. تا جای ممکن مواظب همه رفتار و حرکات و حرفام هستم که مبادا کسی ازم برنجه.
تا جای ممکن دروغ نمیگم غیبت نمیکنم. بد کسی رو نمیخوام و نمیگم. فکر میکنم دارم تو مسیر درست قدم میزارم.
شاید بجای اون اگه یه شوهرخوب و مثبت گیرم می یفتاد این همه پیشرفت در جهت ارتقاء فکری و روحی نداشتم.
یه چیز جالب دیگه که در مورد خودم فهمیدم اینه که من همیشه از خوشبختی دیگران یکمی ناراحت و غمگین میشدم. یعنی غبطه میخوردم به خوشبختیشون. و همچنین قدر خوشی های زندگی خودمو اصلا نمیدونستم.
یه چند وقتیه میبینم دیگران خوشحالن و خوشبخت منم خوشحال میشم. و با کمال تعجب ذره ای بهشون حسادت نمیکنم.
و همچنین از چیزهای خیلی کوچیک که قبلا اصلا به چشمم نمی یومد میتونم لذت ببرم. مثلا وقتی خونه تنهام از تنهایی لذت میبرم بجای اینکه همش فکر کنم شوهره کجاست و کی برمیگرده. و خیلی چیزای کوچیک دیگه.
دیروز خونه بودم یهو دیدم زنگ خونه رو زدن دیدم دخترخاله ام اومده برام گوشت قربونی آورده.
رفتم پایین گوشتو ازش بگیرم انقده از دیدنش خوشحال شدم یکساعت داشتم چاق سلامتی میکردیم. قبل از ازدواجم با این خاله اینا خیلی صمیمی بودیم ولی بعد از ازدواج از اونجاییکه همسر از شوهرخاله خوشش نمی یاد کلا باهاشون قطع رابطه ایم. بخاطر همین وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم. خیلی بهم انرژی مثبت داد.
چقدم خوش تیپ شده. برای کنکورش یکمی چاق شده بود الان خودشو لاغر کرده خیلی خوب شده.
تازه به اینم اصلا حسودیم نشد. براش خوشحال شدم.
دیدین چقدر خوب شدم!!!!!!!!!!!!!!