سفر به سواحل آنتالیا
بنظرتون من تا 5 شنبه لاغر میشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امروز سه شنبه ست.
از دیروز تا حالا 100 بار رفتم رو ترازو. چرا کم نمیکنم پس؟؟؟
دیروز داشتم لباسامو جمع میکردم برای سفر. همه رو هم دونه دونه پوشیدم تا ببینم قراره چه شکلی باشم. اضافه وزن رو تو لباسهای اینچنینی خیلی بهتر میشه فهمید.
من البته چون پیش بینی میکردم که موقع رفتن بشه عین چی پشیمون میشم از اینکه لاغر نکردم دقیقا نیت داشتم خودمو رو فرم بیارم که زهی خیال باطل.
به قول همسر تفو بر تو ای چرخ گردون تفو.
کلا تکیه کلامشه جهت ابراز ناراحتی.
حالا به چه کنم چه کنم افتادم. تصمیم دارم تا آخر هفته به حدی غذا بخورم که صرفا زنده بمونم اصلا سیر نشم.
تا این نقاط برآمده اندک به وجو د آمده رو هیکل نازنیم ناپدید بشه. یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم موقع سفر رفتن شد و ما در حال دویدن.
دیروز به قدری من خسته و خواب آلود بودم که وقتی رسیدم خونه بعد از دیدن سریال مورد علاقه ام رفتم رو تختم بلافاصله چشمام گرم شد و داشتم میخوابیدم که خواهرشوهر زنگ زد گفت بلیط ها رو گرفتن و قراره به زودی بریم
مثل چی از تخت پریدم اولین کاری که کردم این بود که چمدون رو از کم ددرآورم و شروع کردم پرو لباسهامو.
بماند چقدر فکر کردم و حرص خوردم و از چاق شدنم ناراحت و ....
انقدر لباس پوشیدم و درآوردم تا همه رو انتخاب کردم . بعد برای اینکه تو سفر دیگه فکر نکنم چی بپوشم رو یه تیکه کاغذ نوشتم که هر روز چی باید بپوشم که تو سفر دیگه معطل انتخاب لباس نشم.
بعد یه سری رو اتو کردم چون چروک بودن بعد با دقت فراوان تا کردم گذاشتم تو چمدون. کفشها و لباسهای زیر رو هم گذاشتم. فقط مونده لوازم آرایشی بهداشتی.
خودم هم باید مرتب باشم. مونوپاد رو هم شارژ کردم. موهامم که هفته پیش رنگ کردم. هنوز پولها رو چنج نکردیم. عوارضی پرداخت نکردیم.
اصلا نمیدونم دیگه چه کارهایی مونده. راستش مغزم هم زیاد کار نمیکنه.
تو اداره هم خیلی کار دارم. باید همه رو ردیف کنم. فعلا برم به کارام برسم.