مسابقات
راستش مسابقات تنیس وزارت .... تو مرداد برگزار میشه و از اونجاییکه ما عضو تیم هستیم از ما دعوت به عمل اومد که بریم.
مسابقه تو ارومیه هست.
من چه جوابی دادم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم نمی یام.
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستشو بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حال ندارم. میخوام خونه ام باشم استراحت کنم. خسته ام. من همیشه خسته ام. همیشه خواب دارم. چیکار کنم خب؟
همین دیشب مسابقه جام رمضان اداره بود تو باشگاه. بعد از افطار کشون کشون خودمو بردم باشگاه مسابقه هم دادیم.
همه خانمهای اداره حضور داشتن برای مسابقات. ببین این جایزه چه ها که نمیکنه؟؟؟
ما هم رفتیم و به هر حال جایزه ای نصیبمون خواهد شد.
ساعت حدودای 11 برگشتم منزل. دیدم آقا خونه رو چراغونی کرده. خیلی به کم نوری حساسه. تمام برقهای خونه رو همیشه روشن میکنه منم پشت سرش میرم همه رو خاموش میکنم.
یعنی به تعداد مورد نیاز روشن میذارم.
اسپیلت هم روشن بود. درصورتیکه دیشب هوا خنک بود. پنجره ها که باز می شد بادهای شدیدی می وزید.
اونم خاموش کردم.
بالاخره یکی باید سرش تو حساب کتاب باشه دیگه. اوشون که ولخرج تشریف دارن.
آخ گرسنمه. تمومم نمیشه بریم خونه یه چیزی کوفت کنیم.
یه غذایی رو جدیدا درست میکنم ممکنه با مزاج خیلی ها سازگار نباشه ولی من نمیدونم چرا اینقده دوست دارم.
نودل آماده رو میگیرم پاکتشو باز میکنم نودل ها رو خالی میکنم تو قابلمه بعد چاشنی که توش هست رو میریزم روی نودل. بعد توش یه لیوان آب جوش میریزم بعد میذارم بالای گاز بعد که جوش اومد و آبش در حال اتمام بود اندکی تن ماهی بهش اضافه میکنم. البته روغن تن ماهی رو جدا میکنم و توش نمیریزم.
بعد یه چنگال میگیرم و می یفتم به جون نودلها. انقده بهم میچسبه...... رفتم خونه بازم درست میکنم دلم میخواد.
میگن آدم وقتی یه کمبودی تو بدنش داره غذایی که جبران کننده اون کمبود هست براش لذیذ میشه. من احتمالا ماهی خونم کمه. یعنی مواد مغذی توی ماهی تو بدنم کمه. به خاطر همین این غذا رو دوست دارم. شایدم اینجور نباشه ها. نمیدونم.
تموم شد . دیگه باید برم خونه. روز خوش.